سه شنبه ۲۵ اردیبهشت ۰۳

كسي فريادهاي محمدرضا حكيمي را نشنيد

به مرجع تخصصي گردشگري خوش آمديد

كسي فريادهاي محمدرضا حكيمي را نشنيد

۶ بازديد

محمدرضا تقيدخت با اين ادعا كه هيچ كس ناله هاي محمدرضا حكيمي را در توصيف اين متفكر ديني نشنيد ، مي گويد كه او نه آرزوي جايي داشت و نه به دنبال عنوان. او معتقد است ميراث حكيمي مكتوب و واقعي وجود دارد كه باعث مي شود همه مخالفت كرده و اعتراف مشتركي را بپذيرند: …

كسي فريادهاي محمدرضا حكيمي را نشنيد https://majale-rooz.ir/2021/08/كسي-فريادهاي-محمدرضا-حكيمي-را-نشنيد/ مجله روز Mon, 23 Aug 2021 15:04:09 0000 فرهنگ و هنر https://majale-rooz.ir/2021/08/كسي-فريادهاي-محمدرضا-حكيمي-را-نشنيد/ محمدرضا تقيدخت با اين ادعا كه هيچ كس ناله هاي محمدرضا حكيمي را در توصيف اين متفكر ديني نشنيد ، مي گويد كه او نه آرزوي جايي داشت و نه به دنبال عنوان. او معتقد است ميراث حكيمي مكتوب و واقعي وجود دارد كه باعث مي شود همه مخالفت كرده و اعتراف مشتركي را بپذيرند: …

محمدرضا تقيدخت با اين ادعا كه هيچ كس ناله هاي محمدرضا حكيمي را در توصيف اين متفكر ديني نشنيد ، مي گويد كه او نه آرزوي جايي داشت و نه به دنبال عنوان. او معتقد است ميراث حكيمي مكتوب و واقعي وجود دارد كه باعث مي شود همه مخالفت كرده و اعتراف مشتركي را بپذيرند: “اينطور بود كه به نظر مي رسيد.”

اين شاعر و محقق در يادداشتي تحت عنوان “رنج در بين آگاهان جهان” نوشت كه مجله روز پس از مرگ محمدرضا حكيمي ، نويسنده و انديشمند ديني نوشت: “پروفسور محمدرضا حكيمي ، چشم به جهان كامل ظلم و ستم بي عدالتي متوقف شد و فرياد مداوم او براي عدالت پس از يك عمر خشم خودخواهانه و زنداني شدن اجتناب ناپذير خاموش شد.

براي بسياري از ما كه همه را با عناوين «علامه» و «استاد» به عنوان تاريخ خيريه تكميل مي كنيم و از آنها در همه جا و براي همه بي تفاوت استفاده مي كنيم ، خواندن علامه حكيم بيش از يك تعريف است.

پروفسور حكيمي مجتهدي با سابقه علمي محكم ، زبان شناس ، فرهنگ نگار ، نويسنده ، محقق ، كتاب شناس و از همه مهمتر “عدالت خواه” بود. اين آخرين شليك او را مجبور كرد در هر چيزي كه ساير همكارانش به دنبال آن بودند ، پا بگذارد و خود را وقف كار فكري و پژوهشي خود در گوشه اي از جنوب شهر ، همراه با اقشار پايين جامعه ، در هياهوي انقلاب كند. و پس از آن: از اين رو ، او بايد ساكت و باوقار بماند و به دنبال موقعيتي نباشد و به دنبال عنوان نباشد. او حتي جوايز معمول را نمي پذيرد و حداقل به آنچه مي نويسد و مي گويد پايبند است.

بسياري ديدگاه او (تفكيك) را مبالغه آميز بودن وضعيت «روايت» و نوعي «روزنامه نگاري نو» مي دانند. شايد اينطور باشد ، اما آيا مي توان از شخصي مانند پروفسور حكيمي با اين موقعيت علمي به دليل اتخاذ اين ديدگاه انتقاد كرد؟ او از تلاشهاي چند صد ساله فيلسوفان ، محققان و عارفان براي نزديك شدن سه حوزه فكري به يكديگر براي راه اندازي طرح جامع انديشه اسلامي (تركيبي از روايت ، عقل و عرفان) چشم پوشي نكرد و به طور كامل معتقد بود جداسازي ضروري اين سه زمينه او حتي در “قصيده جدايي” همه علوم انساني و دانش را بي ثمر مي نامد (علوم مردم همه تاريك هستند / براي ما علم پيامبران است). بودن. اين ديدگاهي است كه او بيش از هزار سال در جهان انديشه اسلامي زندگي كرده است ، همراه با روايات ديگر ، و در زمان ما نيز موافقاني دارد كه از قضا برجسته ترين آنها خود اوست.

اما دليل ديدگاه تجزيه طلبانه استاد حكيمي شايد پيگيري عدالت در عمل بود. او مبارز عدالت نبود و اكثر دوستدارانش او را به خاطر اين كار دوست داشتند. شايد او آنچه را كه در روزگار مردم به ارمغان آورده ، از اصل دين دور شده و به آن پايبند بوده ، با تمام سواد و حرص و طمع آن ، ديده است. شايد تصور كرده باشيد كه اسلام محمد (ص) اين نبود كه مردم پس از قرن ها به دو گروه تقسيم شدند: گروهي در سطل زباله كه قدرت ليموزين را جستجو مي كردند و گروهي ديگر در آخور هزار اجاره و امتياز. و غرق در تجمل ؛ از يك سو ، هر دو خود را همزمان “مسلمان” مي نامند.

استاد حكيمي سالها صحبت مي كرد و غرش مي كرد تا كسي صداي او را بشنود. او براي به دست آوردن “كيمياگري خوشبختي” به دنبال “كيمياگري عدالت” بود. حيف است كه هيچ كس گريه هاي او را نشنيد و او نيز مانند بسياري ديگر دامن خود را مي پاشيد و مجبور بود بيشتر بنويسد ، تا شايد ليست فريادهاي عدالتخواهي او در صفحه مكتوب تاريخ باشد. از آن روزها

شايد نامه او ، پس از اعلام نام خود به عنوان برنده جايزه فارابي در سال 1988 ، نشان دهنده رد او باشد. جايي كه او دردناك مي نويسد ، “من دوباره تأكيد مي كنم كه جشن گرفتن اين جشنواره ها از نظر من در اولويت نيست ، تا زماني كه فقر و محروميت در جامعه ما بيداد مي كند.

در اين جشنواره به نوابغ و معلمان به نام 50 سال خدمت به علوم انساني جوايزي اهدا شده است. س Theال اين است: آيا اين علوم بايد در كتابها و در جهان ذهنيت ثبت شود يا در خدمت انسان و حفاظت از حقوق بشر و حفظ كرامت انسان در واقعيت و عينيت خارجي باشد؟ حد نصاب وضعيت انساني در معيشت و زندگي به منظور رشد متعالي ، دستيابي به ايجاد “سهميه قرآني” در زندگي اقتصادي (ليقوم الناس در سهميه) و برخورداري از كرامت و آزادي انسان در اين كشور است. حوزه هاي اجتماعي و اجتماعي زندگي سياسي

“بله ، ما بايد تلاش كنيم كه جامعه ما به گونه اي نباشد كه بتوان در مورد آن گفت: از دو مفهوم انسان و انسانيت ، اولين مورد در خيابان ها سرگردان است و دومي در كتاب ها.”

استاد حكيمي در شعري از كتاب “ساحل خورشيد” نوشت:

من هميشه راه افراد بدبين را دنبال كرده ام

در ميان آگاهان دنياي مست

اكنون ، آن ستمگري كه در ميان آگاهان جهان زندگي مي كند ، اين فرياد عدالت در طول تاريخ گم شده است و آن جوينده اصل اسلام در بين اطرافيانش ، چشم بر جهان دروغ و بي عدالتي بسته است و به خانه اي ديگر يك ميراث واقعي وجود دارد كه توسط او نوشته شده است ، كه همه را از جوانب مثبت و منفي به اعتراف مشترك منتهي مي كند: “همانطور كه به نظر مي رسيد” بود.

روحش شاد در منوي جاودانه الهي باشد ».

محمدرضا حكيمي متفكر و نويسنده مذهبي در 14 فروردين 1320 در مشهد متولد شد. وي در سال 1326 وارد حوزه علميه خراسان شد و 20 سال در آن حوزه تحصيل كرد. محمدتقي اديب نيشابوري ، شيخ مجتبي قزويني خراساني ، سيد محمدهادي ميلاني ، احمد مدرس يزدي ، اسماعيل نجوميان ، حاج سيد ابوالحسن حافظيان و حاجي خان مخيري مهم ترين استادان حكمت بوده اند. از آثار محمدرضا حكيمي مي توان به “الحيات” ، “خورشيد مغرب” ، “حكمت سرخ” ، “عاشورا: ظلم مضاعف” ، “شيخ آقا بزرگ تهراني” ، “تفسير خورشيد” ، “فرياد روزها” اشاره كرد. ، “م Dawمنان سپيده دم” ، “گزارش (برگرفته از الحيات)” و … اشاره كرد.

محمدرضا حكيمي كه به تازگي از بيماري عروق كرونا قلب رنج مي برد ، عصر 31 مرداد بر اثر ايست قلبي درگذشت.

انتهاي پيام

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.