چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۰۳

در سوگ ابوالقاسم برازجاني، استاد و پيشكسوت وكالت استان فارس

۵ بازديد

سالها حضور در هيئت مديره و آموزش هزاران وكيل برجسته بخش كوچكي از خدمات دانشكده در جامعه حقوقي است.در عزاداري استاد ابوالقاسم برازجاني ، كسي كه شايستگي يك صنف و ستون خانه صنفي بود ، كه نور او راه روشنگران را روشن كرد و سخنان او عشق به زندگي را الهام بخشيد ، شمع حلقه …

در سوگ ابوالقاسم برازجاني، استاد و پيشكسوت وكالت استان فارس https://majale-rooz.ir/2021/08/در-سوگ-ابوالقاسم-برازجاني،-استاد-و-پيش/ مجله روز Thu, 19 Aug 2021 02:16:15 0000 عمومي https://majale-rooz.ir/2021/08/در-سوگ-ابوالقاسم-برازجاني،-استاد-و-پيش/ سالها حضور در هيئت مديره و آموزش هزاران وكيل برجسته بخش كوچكي از خدمات دانشكده در جامعه حقوقي است.در عزاداري استاد ابوالقاسم برازجاني ، كسي كه شايستگي يك صنف و ستون خانه صنفي بود ، كه نور او راه روشنگران را روشن كرد و سخنان او عشق به زندگي را الهام بخشيد ، شمع حلقه …

سالها حضور در هيئت مديره و آموزش هزاران وكيل برجسته بخش كوچكي از خدمات دانشكده در جامعه حقوقي است.
در عزاداري استاد ابوالقاسم برازجاني ، كسي كه شايستگي يك صنف و ستون خانه صنفي بود ، كه نور او راه روشنگران را روشن كرد و سخنان او عشق به زندگي را الهام بخشيد ، شمع حلقه اي كه نور را روشن كرد جهان قلم و زبانم خجالت مي كشد. در عزاداري ، كلمات و عبارات خود در برابر عظمت بي نظير خود ، كه با وسعت بدن شما تحقير شده و ويژگي هاي بي بديل شما را توصيف مي كند ، مرا ياري كنيد ، قلم با نام شما در دستان من زنده بود و اكنون سوزش آن بر جدايي شما خشك شده است. بدنش در دستان درمانده من مي لرزد. كريستال اشك چشمانم را گرفته است تا بدون تو جهان را نبينم.

به ياد زنده ياد ابوالقاسم برازجاني ، استاد و پيشگام در زمينه حقوق

نه ، اين نام زندگي نيست ، زندگي بدون بهانه وجود با تو بي معني ترين كلمه هستي است. آيا دوام مي آورد و زنده مي ماند؟ استاد جان ، من و شما قرارهاي بي پايان با هم داشتيم ، قول هاي بي پايان براي با هم بودن و گفتن و فكر كردن ، تمام قدرت من نمي تواند كوچكترين اين درد را تحمل كند ، چگونه مي توانم غيبت شما را تمرين كنم؟ اين قرار ملاقات ما نبود ، من و شما قرار نبود به گونه اي در مدار جهان باشيم كه من سفر كنم و شرم تو را مشاهده كنم.

يكي يكي چراغ خانه ها خاموش شد ، شهر با حركت ساكت شد و رفت.

ابوالقاسم برازجاني يك عنوان يا نام خانوادگي نيست كه شايستگي يك جهان بوده و هست. امروز ، هنگامي كه حضور اين علاقه مندان را در سفري امن و ابدي رها مي كنيد ، تكه اي از وجود آنها را گرفته ايد و اين كمبود جز خاطره و نام شما جبران نمي شود.

از اين پس تا پايان عمر ، ساعت ها منتظر خواهم ماند تا عدالت بار ديگر قدم هاي محكم و عطر زنده كننده حضور روحم را نوازش كند كه مي دانم خواهد آمد ، زيرا حضور در بدن شما و اين دنيايي خلاصه نشده بود. روح جنسيت حضور شما از شكل بدن و روح عبور كرده و در روح نفوذ كرده است ، به طوري كه تا زماني كه روح در بدن وجود دارد ، شما نيز مانند هميشه يك همراه و همسايه هستيد.

فردا و پس فردا ، وقتي قدم به قوه قضائيه مي گذارم ، در جستجوي شما چشمان اشك آورم را خشك مي كنم ، تا هميشه گوشه اي از دادگاه مملو از نور و عطر مردانگي و دانش را ببينم و بدانم كه هميشه ، محكم و محكم او ديد كه همراهان من مانند پروانه ها در اطراف عشق شما پرواز كردند و توشه راه خود را از كمالات بي نهايت شما جمع كردند ، و من هنوز روزهاي وجود شما را مشاهده مي كنم ، اين روزها را بدون حضور شما مشاهده مي كنم تا آن روز كه دست تقدير شكل مي گيرد. يك حلقه با شادي و كمك به سختي شما.

دلم برات تنگ شده و دوباره اين قلب شكسته بطن آرزوست چون سنگ مي شوم و دوباره اين بيمار صبور زندان آتش است

خداحافظ رفقا ، فرصت بيهوده بود ، رفقاي خروشان زنهمه ، آتش دودي از كنار ما گذشت

من اين حجم از درد و رنج را براي جدايي شما فقط با آثار جاودانه شما كاهش مي دهم و به خودم افتخار مي كنم. من كمي مفتخر بودم كه هميشه مشتاق يادگيري و يادگيري شما بودم. استاد جان خداحافظ دلمون برات تنگ شده اميدوارم ببينمت /
* شعر سياوش كسرايي / از خون سياوش

* وكيل

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.