گردانها شهدا و مجروحان را از منطقه خارج كرده و با تشكيل بقيه نيروها ، يك گروهان تشكيل دادند و به حمايت از آن آمدند يعني به گونه اي همه با شلمچه درگير شدند و توانستند او را حفظ كنند. در روزهاي هفتم يا هشتم جنگ ، عراقي ها عقب نشيني كردند. به گزارش مجله …
ماجراي يك نبرد متفاوت در شلمچه https://majale-rooz.ir/2021/05/ماجراي-يك-نبرد-متفاوت-در-شلمچه/ مجله روز Tue, 11 May 2021 12:17:10 0000 فرهنگ و هنر https://majale-rooz.ir/2021/05/ماجراي-يك-نبرد-متفاوت-در-شلمچه/ گردانها شهدا و مجروحان را از منطقه خارج كرده و با تشكيل بقيه نيروها ، يك گروهان تشكيل دادند و به حمايت از آن آمدند يعني به گونه اي همه با شلمچه درگير شدند و توانستند او را حفظ كنند. در روزهاي هفتم يا هشتم جنگ ، عراقي ها عقب نشيني كردند. به گزارش مجله …
گردانها شهدا و مجروحان را از منطقه خارج كرده و با تشكيل بقيه نيروها ، يك گروهان تشكيل دادند و به حمايت از آن آمدند يعني به گونه اي همه با شلمچه درگير شدند و توانستند او را حفظ كنند. در روزهاي هفتم يا هشتم جنگ ، عراقي ها عقب نشيني كردند.
به گزارش مجله روز ، مرحله سوم عمليات بيت المقدس (فتح خرمشهر) با ايده استفاده از ضعف دشمن با سرعت و در تاريخ 10 مه 1982 انجام شد.
مأموريت اردوگاه نصر نصر براي بازيابي شلمچه
در حالي كه قرارگاه قدس در محور شمالي سعي داشت ارتش عراق را به مرز بكشاند و پايگاه فتح در حال بازسازي بود ، به پايگاه نصر مأموريت داده شد. حمله به ارتش عراق از دو جهت. در جهت شرق به غرب ، جهت ايمن سازي مرز و در جهت شمال به جنوب ، جاده خرمشهر-شلمچه را بريده ، سپس به سمت اروند پيشروي كرده و عراقي هاي مستقر در خرمشهر را محاصره كنيد.
در محور شرق به غرب ، تيپ 7 ولي عصر (عج) به ترتيب با تيپ 1 لشكر 21 و تيپ 27 محمد رسول الله (ص) به همراه تيپ 2 لشكر 21.
تيپ 7 ولي عصر (عج) و تيپ 1 لشكر 21 حمزه كه نيروهايشان در عقبه مستقر بودند ، مجبور شدند 5 كيلومتر را پياده روي كنند. به همين دليل آنها صبح وارد منطقه عملياتي شدند و ساعت 8 صبح 10 ارديبهشت ماه به مرز رسيدند و به هدف خود رسيدند.
تيپ 27 حضرت رسول اكرم (ص) نيز در ساعت 2:30 بامداد از قلعه مرزي به سمت نوار مرزي حمله كرد كه در آن حدود 18 تانك دشمن منهدم و بسياري از آنها كشته شدند. به اين ترتيب ، تيپ 27 كه مأموريت آن پوشاندن كانال آب و سپس رسيدن به مرز بود ، با موفقيت به هدف خود رسيد.
تيپ 31 عاشورا حمله خود را از ساعت 22:45 نوزدهم آغاز كرد و 20 صبح در حوالي جاده شلمچه پيشروي كرد. وي در ساعت 7:40 به تيپ 27 پيغمبر اكرم (ص) پيوست ، اما آنها نتوانستند جاده را تصرف كنند.
تيپ 22 بدر نيز در ساعت 23:00 نوزدهم نبرد را آغاز كرد و در ساعت 2:00 بامداد روز بيستم ، نيروهاي اين تيپ از خاكريزهاي اول و دوم عبور كردند. در ساعت 6:00 صبح ، آنها به خاكريز اصلي دشمن رسيدند ، تعدادي از نيروهاي اسير شده خود را آزاد كردند و بسياري از اسراي عراقي را به اسارت گرفتند.
صبح باتيست هاي مستقر در انبارهاي عمومي به سمت تانك هاي آنها شليك كردند و بسياري از فرماندهان تيپ بدر را كشته و زخمي كردند.
تيپ 46 فجر ، در ساعات اوليه بامداد روز بيستم ، از چندين خاكريز عراقي عبور كرد و ساعت 8:30 صبح از مقابل سد آراييز به تيپ 22 بدر پيوست و مستقر شد.
بدين ترتيب اردوگاه نصر موفق شد چندين كيلومتر از نوار مرزي را تأمين كند و با قرارگاه فتح در امتداد مرز بين المللي همسو باشد.
“در فاصله شلمچه در جاده خرمشهر – اهواز ، رزمندگان در نزديكي جاده شلمچه در حال پيشروي به سمت سد سيل آرراييز پيشروي كردند.”[۱]
روايت سردار شهيد احمد غلامي از زمان تسخير شلمچه / نبرد با تانك
“از ايستگاه 90 تا ايستگاه گرمادشت منطقه اردوگاه نصر بود. اين منطقه در دست بچه ها بود و در جايي عراقي ها را ديديم. ما در انتهاي مرز بوديم ؛ منظورم آنجاست كه مرز امن بود. گلوگاه عراق همان جايي بود كه ما به آن رسيديم.
همه سفرها به خرمشهر از گذرگاه مرزي شلمچه انجام مي شد.
در آن زمان ، عراق يك خاكريز مرزي داشت كه تا مرز شلمچه ادامه داشت. اين خاكريز پناهگاه خوبي براي نيروهاي ما بود و آنها آمدند و به آن چسبيدند.
با تانك جنگ شد. عراق با آتش شديد خود به نيروهاي كمكي اجازه رفتن به آنجا را نداد. بسياري از كودكان به دليل آب نخوردن به شهادت رسيدند. آب شيميايي بود و نمي توانست به بچه ها بدهد.
تقريباً 7 روز از شروع عمليات مي گذرد. نيروها خسته شده بودند. نيرويي كه او فعاليت مي كرد دوباره ساخته نشد و با تغيير فرمانده به آنجا رسيد.
تمام فشار عمليات روي منطقه شلمچه بود. عراقي ها بر روي آنها آتش ريختند و هر زرهي كه داشتند حمل كردند. ما اولين بار تانك هاي T-72 را در شلمچه ديديم. “بازي هاي نقش آفريني” كه به بچه هاي تانك برخورد كرد ، فقط جرقه اي زد و تانك منفجر نشد. عراقي ها با مخازن خود پاكسازي خاكريزها را آغاز كردند. آنها ابتدا به نوك خاكريز برخوردند و سپس آتش سوزي گسترده اي را آغاز كردند. آنها سپس آتش را كم كردند و پياده نظام خود را به حركت درآوردند.
من اين جنگ غوغا را در هيچ جاي ديگري در طول جنگ نديدم ، به جز عمليات كربلاي 5 ، كه حجم آتش زياد بود ، اما نيروي زرهي دشمن نبود.
تيپ 27 تمام نيروها و امكاناتي را كه داشت ، داشت. بعضي از گردان ها بيشتر قدرت خود را از دست داده بودند. به عنوان مثال ، يك گردان 70 درصد كادر خود را از دست داده بود.
گردانها شهدا و مجروحان را از منطقه خارج كرده و با تشكيل بقيه نيروها ، يك گروهان تشكيل دادند و به حمايت از آن آمدند؛ يعني همه به نوعي با شلمچه درگير شدند و توانستند او را حفظ كنند. در روزهاي هفتم يا هشتم جنگ ، عراقي ها عقب نشيني كردند.
روز قبل فرماندهان اسكادران و دسته ها ديدند كه همه فرزندانشان در حال شهادت هستند ، بنابراين تصميم گرفتند كه به همراه بسيجيان خود به سمت تانك ها بروند.
تانك هاي عراقي بسيار نزديك بودند. بچه ها به طرف تانك ها دويدند ، دريچه ها را بيرون آوردند و نارنجك انداختند داخل. تانك هاي تخريب شده از مقابل خاكريز بچه ها رد مي شدند.
آنها تحت حفاظت از تانكها آزادي عمل بيشتري داشتند. اين اردوگاه به بقيه نيروها دستور داد جاده آسفالته را ترك كرده و وارد خرمشهر شوند. “عراقي ها ديگر در برابر خرمشهر مقاومت نكردند.”[۲]
منابع:
[۱] رشيد ، محسن ، اطلس حماسه خرمشهر ، تهران ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي: مركز اسناد و تحقيقات دفاع مقدس ، چاپ اول ، 2016 صفحات 122 و 123
[۲] مژدهي ، علي ، تاريخ شفاهي دفاع مقدس: روايت ناتمام احمد غلامي (از ري تا شام) ، تهران ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي: مركز اسناد و تحقيقات دفاع مقدس ، چاپ اول 1398 ، ص 303 ، 304 ، 305
انتهاي پيام